#حسابی از حرفم پشیمون شده بودم، واقعا از دهنم پرید?
دل به دریا زدمو به آقاے سعادت ک روشو برگردونده بود تا بره گفتم : آقاے سعادتـــ ؟
سرجاش ایستاد ولی برنگشت با تردید گفتم : راستش، راستش من دوربینم گم شده اما وقتی شما رو از اون حس و حالتون بیرون آوردم از گفتن حرفم پشیمون شدم?
فکر کردم شاید واستون مهم نباشه دوربینم گم شده وگرنه فقط واسه پیدا کردن اون ازتون درخواست کمک کردم آخه تمام عکسایی ک از دوکوهه تا اینجا انداخته بودم توی اون بود ..
بدون اون واقعا نمیدونم باید چیکار کنم?
بعد اتمام جمله ام ب سمتم برگشتو گفت : که این طور، خیلی خب حالا دوربینتونو کجا گم کردید ؟
همون طور ک به بندای کفشش خیره شده بودم گفتم : من جلوی تابلوی ” با وضو وارد شوید ” چادرم گیر کرد به یه چیزی… دوربینو گذاشتم زمین تا چادرمو درست کنم و فراموش کردم بردارمش باشه من میرم دنبالش بگردم …
شما خیالتون راحت ،با این سر و وضع گلی لازم نیس شما هم بیای 10 دقیقه دیگه ماشین حرکت میکنه، شما برو تو ماشین بشین سلانه سلانه به سمت ماشین حرکت کردمو رفتم کنار سپیده نشستم .??
شروع کردم ب ذکر گفتن و دعا کردن ساعت هفت شده بود اما خبری از آقا حسام نبود همه اومده بودن و ماشین میخواست حرکت کنه توی دلم آشوب به پا بود وضعیتم درست مثل یه نجار بود ک چوباش سوخته?
ابزار کارمو از دست داده بودم راننده سوار شد و ماشینو روشن کرد یهو چشمم ب برادر حسام افتاد ک با یه حرکت دیدنی و سرعت باورنکردنی خودشو رسوند ب اتوبوس نفس نفس زنان اومدو دو تا صندلی جلوتر از ما کنار برادر اشکان نشست، تو دستاش هیچی نبود?
بی اختیار قلبم شروع ب تپیدن کرد روم نمیشد برم پیشش و ازش بپرسم پس دوربینم چی شد ؟
صدای برادر اشکانو شنیدم ک گفت : حسام نیم ثانیه دیگه دیر اومده بودی باید عین اسب تا پادگان میدوییدی?
سپیده : فاطمممه !!! چرا رنگت عین گچ شده ؟?
مگ دوربین پیدا نشد ؟با صدایی ک حالا لرزون شده بود گفتم : نه سپیده ! یعنی قرار بود این آقاهه پیدا کنه ولی تو دستاش هیچی نیس…? کدوم آقاهه ؟
- برادر حسام دیگه …
-فاطمه مطمئن باش پیداش کرده کار سپردی به کاربلدش خیالت راحت?
با این حرف سپیده یکم دلگرم شدم وقتی به پادگان رسیدیم با سرعت از اتوبوس پایین اومدمو یه راست رفتم پیش برادر حسام که داشت چمدونشو زمین میذاشت، بدون معطلی خودمو بهش رسوندمو و پرسیدم : آقای سعادت ؟ چی شد ؟ پیداش کردین ؟?
سرشو بالا آورد و پرسید، چی فرمودین ؟?
با کلافگی گفتم : عه ؟؟ آقای سعادتــــــ?